جدول جو
جدول جو

معنی بلده نور - جستجوی لغت در جدول جو

بلده نور
(بَ دَ)
قصبۀ مرکز ییلاقی بخش نور از شهرستان آمل. این قصبه در 60 کیلومتری جنوب باختری آمل در ارتفاع 1952 متر از سطح دریا واقع است. آب آن ازرود خانه اوزرود و یالرود و کمررود و محصول عمده آن غلات، لبنیات، باقلا، سیب زمینی و میوه های مختلف است. زمستان در حدود یکهزار تن و تابستان بیش از دوهزار تن سکنه دارد. از آثار قدیم قلعۀ خرابه ای در شمال آبادی دیده میشود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از باده نوش
تصویر باده نوش
نوشندۀ باده، باده خوار، برای مثال باده نوشی که در او روی وریایی نبود / بهتر از زهدفروشی که در او روی وریاست (حافظ - ۶۶)
فرهنگ فارسی عمید
(بَدِ)
رودی در آذربایجان غربی از واردات غربی دریاچۀ ارومیه. و آن از خاک ترکیه سرچشمه گرفته، ناحیۀ کوهستانی دشت از شهرستان ارومیه را مشروب کرده پس از عبور از شهر ارومیه در جنوب دماغۀ حصار بدریاچۀ ارومیه میریزد. نامهای دیگرش ارمیه چای، ارومیه چای و شهری چای است. (دایره المعارف فارسی) ، زمینی که نه بسیار سخت و نه بسیار نرم باشد. (منتهی الارب) (آنندراج) ، پالان خر. (غیاث اللغات از شروح نصاب). گلیم سطبری که در زیر پالان بر پشت ستور نهند. (از اقرب الموارد). و رجوع به بردعه شود
لغت نامه دهخدا
(بَ دَ کُ)
یکی از بلوکهای دهستان کجور، شهرستان نوشهر. این دهستان از ده آبادی تشکیل شده، 3 آبادی آن در ییلاق حدود قصبۀ کجور، و 7 آبادی در حدود صلاح الدین کلا می باشد. جمعیت دهستان در حدود 4000 تن است. از قرای مهم ییلاقی، خود قصبۀ کجور و از قرای قشلاقی صلاح الدین کلا و اندرور است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(بْلْ / بِ چَ)
دهی از دهستان کلاترزان بخش رزاب شهرستان سنندج. سکنۀ آن 320 تن. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و لبنیات و توتون است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(سِ / سِ / سُ زَ دَ / دِ)
میخواره. (ناظم الاطباء). شرابخوار. می خوار. می گسار. شرابخواره. باده نوش. باده خوار. باده کش:
باده نوشان درآمدند بجوش
در و دیوار برکشید ندا.
(منسوب به ناصرخسرو).
در مجلس بزم باده نوشان
بسته کمر و قبا گشاده.
سعدی (بدایع).
باده نوشی که درو روی وریائی نبود
بهتر از زهدفروشی که در او روی و ریاست.
حافظ
لغت نامه دهخدا
(دَ /دِ یِ نَ / نُو)
مقابل بادۀ کهنه. (آنندراج). شراب نو. (ناظم الاطباء: باده)
لغت نامه دهخدا
تصویری از باده نوش
تصویر باده نوش
شرابخوار میخوار
فرهنگ لغت هوشیار
باده پیما، پیاله پیما، شراب خواره، شراب خوار، می خوار
فرهنگ واژه مترادف متضاد
دهستان بلده از منطقه ی کجور
فرهنگ گویش مازندرانی